دوازده اصل تجربه کاربری در طراحی وب سایت

تجربه کاربری اصطلاحی گسترده است که در میتینگ ها از آن استفاده شده و اغلب با تصور اینکه تفاوتی با واسط کاربری ندارد، به اشتباه بجای واسط کاربری استفاده میشود. این آشفتگی با توجه به همپوشانی قوانین طراحی وب سایت و تجربه کاربری، حرفه ی افراد بسیاری را تحت تاثیر قرار داده است، بطوریکه حتی مشتریان نمیتوانند شغل دقیق آنها را تشخیص دهند.
چه خوشتان بیاید یا نه، تجربه کاربری بر آنچه طراحان انجام میدهند تاثیر بسیاری داشته است. شما می توانید بهترین طراحی در دنیا را خلق کنید اما درصورت قابل استفاده نبودن آن ،طراحی شما موفق نخواهد بود. طراحی شما زمانی قابل استفاده خواهد بود که شما اندک دانشی از استراتژی تجربه کاربری داشته باشید. این دانش به شما می آموزد چگونه قابلیت استفاده پروژه ها را افزایش دهید و همچنین موجب جلب اعتماد مشتریان میشود.

تفاوت UX و UI

قطعا اصطلاحاتی همچون تجربه کاربری و واسط کاربری را از مشتریان خود شنیده اید ولواینکه خودتان آنها را بکار نبرده باشید. شما باید بتوانید تفاوت میان تجربه و واسط کاربری را برای مشتریان خود توضیح دهید تا آنها متوجه شوند حرفه شما دقیقا چیست.
واسط کاربری به سیستمی که کاربران با آن تعامل دارند اشاره دارد. بعنوان مثال لی اوت منوی تنظیمات گوشی آیفون، یک واسط کاربری است. اما تجربه کاربری به احساساتی گفته میشود که در حین تعامل یا استفاده از واسط کاربری در کاربران شکل میگیرد، مثلا رضایت کاربران بهنگام استفاده از منوی تنظیماتی که به آسانی قابل استفاده است، یک تجربه کاربری محسوب میشود.
بطورکلی تجربه کاربری به مجموعه احساساتی گفته میشود که در نتیجه استفاده از واسط کاربری در کاربران شکل میگیرد. طراحانی موفق به طراحی یک تجربه کاربری خوب میشوند که عواطف انسانی و الگوهای رفتاری کاربری را بخوبی میشناسند، چراکه هردوی آنها(عواطف انسانی و الگوهای رفتاری) بر واکنش کاربران نسبت به واسط کاربری اثر میگذارند.

تجربه کاربری صرفا به وب و اینترنت خلاصه نمیشود

طراحی وب سایت تنها بخش کوچکی از تجربه کاربری است. تمام طراحی های کاغذی که می بینید، محصولاتی که استفاده میکنید و جاهایی که میروید همگی تجربه کاربری دارند. غذا خوردن در رستورانی وحشتناک تجربه ای بد و باز کردن آسان یک بسته بندی تجربه ای خوب محسوب میشود.
طراحی تجربه کاربری آفلاین با طراحی تجربه کاربری آنلاین کاملا تفاوت دارد. قطعا خلق یک سایت با قابلیت نویگیشن هیچ شباهتی به طراحی ماشین های اسپورت ندارد. اما ناگفته نماند که ایندو طراحی ،بر یکدیگر تاثیر میگذارند.
نویگیشن بارها نمونه های بینظیری از چگونگی همپوشانی دنیای واقعی(فیزیکی) و دنیای مجازی(وب) هستند. در گذشته نویگیشن وب سایت در سمت چپ صفحه گنجانده میشد اما کارشناسان تشخیص دادند که انسان ها اطلاعات را از سمت چپ به راست اولویت بندی میکنند بنابراین محتوا باید در سمت چپ گنجانده شود. اوایل دهه 2000 نویگیشن بارها به سمت راست viewport منتقل شدند.
اگر حرفه ی شما طراحی وب سایت است، بد نیست مهارت های خود در بسته بندی، پرینت یا سایر طراحی های تجربه کاربری فیزیکی را تقویت کنید. بدین ترتیب بر دانش شما افزوده شده و به شما کمک میکند با دید تازه ای به پروژه ها نگاه کنید.

تجربه کاربری ترکیبی از هنر و دانش

هنر و دانش زوجی عجیب و نابهنجار را شکل میدهند، اما واقعیت این است که تجربه کاربری ترکیبی از هنر و دانش است. برای درک بهتر اینکه تجربه کاربری چطور هنر و دانش را با یکدیگر ترکیب میکند، پروسه ی طراحی خود را پیرایش و تصفیه کنید تا براحتی به راهکارها دست یابید.
تجربه کاربری پروسه ای علمی می باشد، زیرا برای حل مشکلات ،سناریو ارائه داده و طراح از این سناریو استفاده کرده درخصوص نحوه ی حل مشکلات تئوری مطرح میکند. بنابراین میتوان گفت مشکل ، نوعی سایت منسوخ است که به فروش آسیب میرساند. و کاری که طراح انجام میدهد پیشنهاد راهی برای بروزرسانی سایت از طریق آزمون و انطباق است. پیشنهادی که طراح برای حل مشکل مطرح میکند به راهکاری برای مشکل می انجامد.
راه حل یا راهکار، همان چیزی است که از آن به هنر تعبیر میشود. رنگ ها، لی اوت، طرح حروف و غیره با همکاری یکدیگر طرحی را خلق میکنند که از لحاظ زیبایی شناسی خوشایند است. درست مانند تماشای آثار هنری در گالری، طراحی نیز واکنش احساسی را منجر میشود که در رفتار ظاهری کاربران قابل مشاهده است.

طراحی هدفمند

میتوان گفت تقریبا تمام طراحان، مشتریانی داشته اند که اصرار دارند همه چیز مطابق سلیقه ی آنها باشد. چنین خواسته ای موجب بغرنج و پیچیده شدن مسائل میشود، زیرا شیوه ی دلخواه مشتری تنها یا بهترین شیوه برای حل مشکلات نیست. از طرف دیگر برخی طراحان براین باورند که شیوه ی آنها تنها شیوه ممکن است و اهمیتی به نظر سایرین نمیدهند حتی اگر آن نظریه ها نتیجه بهتری درپی داشته باشند.
تجربه کاربری از یک طراحی هدفمند نشات میگرد که از آن برای یافتن موثرترین راهکار، استفاده میشود. فرض کنید هدف مشتری این است که لینک های جملات تحسین برانگیز مشتریان خود را به بالای صفحه منتقل، تا بدین ترتیب ترافیک بیشتری جذب شود. اما مشکل لزوما محل قرار گرفتن لینک نیست، بلکه مشکل نیاز لینک به ترافیک بیشتر است. شما میتوانید برای حل این مشکل کاری کنید که لینک مربوطه را در هرجایی که قرار دارد، بیشتر دیده شود. بنابراین علاوه برحل مشکل طراحی شما هدفمند نیز میشود.

تجربه کاربری فرصتی برای نمایش برند

غرق شدن در بحر طراحی ،آسان است. شاید انتخاب رنگ ها آسان باشد ،یا اینکه تصاویر خیال برانگیز باشند اما ممکن است هیچکدام از آنها با هویت برند مشتری شما همخوانی نداشته باشند.
بنابراین شما بعنوان یک طراح ملزم هستید طراحی را خلق کنید که نیازهای مشتری شما را برآورده میکند. شاید بنظرتان خنده دار باشد، اما خلق یک طراحی که با نیازهای مشتری همخوانی ندارد براحتی و در اغلب موارد رخ میدهد.
طراحی یک تجربه کاربری خوب، طراحی است که انعکاسی از هویت برند باشد. بنابراین باید با اهداف مشتری هماهنگ باشید. بدین منظور شما باید سوال های خود درمورد برند را صادقانه بپرسید و براساس خواسته های سرمایه گذاران( منظور افرادی هستند که به شما میگویند مطابق با برند پیش میروید یا از مسیر منحرف شده اید) برنامه ریزی کنید.

طراحی تجربه کاربری برای کاربران

شاید این عنوان یعنی "طراحی برای کاربران" احمقانه بنظر برسد، چراکه تجربه کاربری دقیقا در همین عبارت خلاصه میشود. اما بسیاری از طراحان وب سایت، قربانی خلاقیت خود میشوند. درواقع طراحی آنها همه چیز تمام است، بطوریکه انتظارات مشتری را نیز برآورده میکند، اما انتظارات و نیازهای کاربران را برآورده نمیکند.
طراحی بمنظور رفع نیازهای کاربران برای افراد خلاق، دشوار است زیرا باید از ایده های خود صرف نظر کنند. شاید یک ایده از نظر آنها بهترین ایده باشد، اما برای موقعیت مربوطه بهترین نیست.  برای اطمینان از حرکت در مسیر درست ،باید برخی از دستورالعمل های طراحی کاربر محور(user-driven) را بیاموزید. بدین منظور بهتر است تحقیق در مورد انواع مختلف کاربران و نحوه ی استفاده ی آنها از سایت را شروع کنید. پیش از ارائه ی طراحی نهایی از تست الف/ب استفاده کنید تا مطمئن شوید راهکار انتخابی شما بهترین راهکار ممکن است.

تعیین محرک های رفتاری

طراحی یک تجربه کاربری خوب، طراحی است که اصول روانشناسی در آن رعایت شده باشد. جالب اینجاست که طراحان تجربه کاربری نه تنها از تمایلات و گرایش های کاربران درس میگیرند بلکه می توانند رفتارهای جدیدی را سبب شوند که به تبادلات منجر میشوند. اما امکان اشتباه و خطا نیز وجود دارد.
مثلا هدف از تولید نوتیفیکیشن ها، تحریک و برانگیختن یک رفتار است اما این واقعیت که انجام یک رفتار از سوی کاربران نیازمند زمان و تلاش کاربران است، براحتی فراموش میشود. برخی از طراحان، کاربران را در بدترین زمان ممکن با نوتیفیکیشن ها بمباران میکنند و از دریافت نکردن هیچ پاسخ یا واکنشی تعجب هم میکنند.
نکته ای که باید توجه داشت این است که ،باید درخصوص نحوه ی تغییر انگیزه ی کاربران در طول روز تحقیق کرد و زمان نوتیفیکیشن ها را براین اساس تنظیم کرد. بعنوان مثال دریافت نوتیفیکیشن در مسیر رفتن به محل کار با توجه به عجله و حس رقابت کاربران، واکنش خوبی از سوی آنها را در پی نخواهد داشت. اما اگر همین نوتیفیکیشن در مسیر بازگشت به خانه دریافت شود، بیشتر توجه کاربران را جلب میکند زیرا اکنون کاربر میتواند با آسودگی به نوتیفیکیشن توجه کند.
بنابراین هدف این است که توانایی و قدرت کاربران را با راهکاری موثر افزایش دهیم تا روز آرامی را سپری کنند. هرچه بیشتر به عادت ها و امیال کاربران بها بدهید، طراحی موفق تری ارائه خواهید داد.

تشویق به اسکرولینگ

کاربران با اسکرولینگ اعماق سایت را کنکاش کرده و زمان بیشتری در آن سپری میکنند و بدین نحو احتمال تبادل آنها نیز افزایش می یابد. به همین علت است که برخی از طراحان باتن call to action را انتهای صفحه جای میدهند تا کاربران برای رسیدن به آن مجبور به اسکرول شوند.
حتی سایت های above the fold که باتن call to action آنها بمنظور بهینه سازی اصل "عشق در نگاه اول" در بالای صفحه قرار دارد نیز، میتوانند اسکرولینگ را ترویج دهند. شما می توانید با استفاده از "علایم اسکرول" کاربران را تشویق کنید زمان بیشتری در سایت سپری کنند. علایم اسکرول می تواند فلشی باشد که به سمت پایین و بخش بعدی اشاره دارد یا می توانید قسمتی از متن را پنهان کنید تا کاربران برای مطالعه قسمت پنهان وادار به اسکرول شوند.

از خود بپرسید، "کاربران چه کاری انجام داده اند؟"

قبل از اقدام برای حل مشکل ابتدا باید بدانید مشکل دقیقا چیست. بنابراین باید تجربه کاربران در سایت فعلی خود را تجزیه و تحلیل کنید. برای فهمیدن نحوه ی تعامل آنها با سایت، کاری که انجام میدهند و فهمیدن اینکه مشکل کجاست، باید به پرسش های درست پاسخ دهید.
درصورت امکان از بخش خدمات مشتری کمک بگیرید. از مسائلی که مشتریان از آن شکایت دارند نکته برداری کنید یا اینکه به صدای ضبط شده ی مشتریان ناراضی گوش دهید. به این ترتیب متوجه میشوید آخرین باری که مشتریان از سایت استفاده کردند کجای کار اشکال داشته و از این مسائل برای طراحی بعدی درس بگیرید.

اجازه دهید محتوا تعامل را تعریف کند

تجربه کاربری صرفا به آیکون هایی که کاربران روی آنها کلیک میکنند یا انتخاب رنگ های صفحه، محدود نمیشود. تقریبا هرچیزی که بازدید کنندگان مشاهده میکنند را می توان محتوا نامید. محتوا می تواند نوشته، عکس یا ویدئو باشد. بسیاری از طراحان از صحبت کردن با تیم محتوا یا تیمی که وظیفه اش توسعه ی انواع استراتژی محتواست، طفره میروند.
یک سایت با ظاهری زیبا و بینظیر کاملا بی استفاده است، مگرآنکه با محتوایی قوی پشتیبانی شده باشد. بنابراین در طراحی بعدی خود، سوال پرسیدن از خودتان را آغاز کنید. بعنوان مثال از خود بپرسید آیا سایتی که طراحی میکنید چیزی برای بیان دارد، اگر دارد چگونه باید آنرا در سایت بگنجانید؟
هدف، خلق محتوایی است که کاربران را به آسانی جذب کرده و به آسانی پردازش شود. کاربران باید احساس کنند که یک دوست آنها را در سایت هدایت میکند، زیرا یک دوست میداند آنها دقیقا چه میخواهند و آنچه آنها میخواهند دقیقا کجاست.

پرهیز از بی ثباتی

بی ثباتی یکی از بزرگترین مشکلات کاربران است. طراحان بسیاری سعی میکنند تا با بی ثباتی های عمدی در رنگ یا استایلف به طراحی خود ظاهری خلاقانه تر بدهند تا بیاد ماندنی شود.
مثلا شما برطبق عادت، نویگیشن برگر را در صفحه اصلی قرار میدهید درحالیکه صفحه فرود دیگری یک فلش روبه پایین را نشان میدهد. از لحاظ فنی هردو آیکون یک کارانجام میدهند و صفحه اصلی((homepage ظاهر بی همتای خود را دارد. کاربران هنگامیکه در صفحه اصلی هستند احساسی قوی از سایت شما خواهند داشت. دیدن نوع دیگری از نویگیشن در صفحه ی دیگر با احساس ابتدایی آنها تناقض ایجاد کرده و آنها را دچار سردرگمی میکند.

کاربرانی که احساس سردرگمی میکنند بدون آنکه بپرسند چرا، احساس یاس و نا امیدی کرده و هرگز به سایت مربوطه باز نمیگردند. از طرف دیگر یک سایت با ثبات موجب میشود بدون سنجیدن و اندیشه درباره ی انتخاب های ادیبانه ی شما، به تجارت خود بپردازند.

حذف المان های بیهوده

در دهه ی اخیر و با گذر اینترنت از فاز نوجوانی و سربهوایی، تجربه کاربری رشد بسیاری داشته و بالغ شده است. دروان رنگ های بسیار روشن و لینک های نویگیشن پراکنده در صفحه سپری شده است. امروزه سایت برای یک تجربه ی کاربری خوب، ساده و تاثیر گذار شده است.
اما چرا ار واژه بیهوده استفاده شده است؟ زیرا امروزه واژه ی "بیهوده" ظرافت بیشتری یافته است. مردم در اغلب موارد، دیگر آن اشتباهات بی ارزش مشابه را مرتکب نمیشوند. امروزه منظور از یک المان بیهوده، باتن call to action با دو فرمان است یا تصویری که توجه چشم را به جایی که باید جلب نمیکند.
برای خلاص شدن از موارد این چنینی، باید یاد بگیرید که ارزش یک المان را بسنجید. یک روش خوب برای چک کردن المان های بیهوده این است که خودتان را جای کاربران گذاشته و از خود بپرسید که المان مد نظر چه احساسی به شما میدهد؟ آیا در رسیدن به هدف کمک میکند یا خیر.

جمع بندی

شاید شما طراح تجربه کاربری نباشید، اما اگر در طراحی وب سایت از اصول و قوانین طراحی یک تجربه کاربری خوب پیروی کنید، خواهید دید وب سایتی که خلق میکنید بهتر و تاثیرگذارتر خواهد بود. از این گذشته هدف از یک طراحی خوب، هدایت کاربران به سمت اطلاعات مورد نیاز آنهاست و اینکه به آنها نشان دهید با این اطلاعات چه کنند. با استفاده از نکات نامبرده می توانید طراحی تجربه کاربری را با موفقیت به سرانجام رسانده و واکنشی مثبت از جانب کاربران دریافت کنید.


دوازده اصل تجربه کاربری در طراحی وب سایت
سه شنبه 28 دی 1395 - 08:26:25 3703 آخرین بازدید : چهارشنبه 5 اردیبهشت 1403 - 09:44:01 0
*
*